loading...
پایگاه اینترنتی سربندهای خاکی×××آدرس جدید ما:http://shohada.louk.ir
تبلیغات ویژه همسنگران

آخرین ارسال های انجمن
montazerani بازدید : 307 چهارشنبه 07 اسفند 1392 نظرات (0)

این روزها رسانه‌های اصولگرا و بخشی از اقشار متدین کشور با ولع خاصی به تحسین کارگردان فیلم شیار 143 می‌پردازند.

هرچند فیلم شیار 143 به خاطر محتوای آن در پرداختن مناسب به موضوع مشقت‌های خانواده شهدا و منزلت والای آنها حقا باید مورد تحسین قرار بگیرد، اما درباره تمرکز بیش از حد بر کارگردان و بازیگران فیلم، باید احتیاط به خرج داد.

به گزارش صراط، تجربه‌های سابق نیز نشان می‌دهد قداست بخشیدن به کارگردانان و بازیگران سیما به صرف مشارکت در فیلم‌های با مضامین جنگی یا ارزشی، عاقبت خوشی ندارد. به صرف این که یک کارگردان یا بازیگر، در فیلمی با موضوع ارزشی و انقلابی پرداخت، نباید احساساتی شد و آنها را تا حد قدیسه‌ بالا برد.


در سال‌های گذشته نیز دیده‌ایم که کارگردانانی که سال‌ها با ساخت فیلم‌های دفاع مقدس، مورد اعتنای جامعه ارزشی کشور قرار گرفته بودند، در بزنگاه‌هایی همچون فتنه سال 1388 سر از جبهه غیرخودی درآوردند و به ساخت فیلم‌هایی در حمایت از فتنه پرداختند و قشر متدین جامعه را دچار سرخوردگی ساختند که چه بیهوده به آن افراد دل بسته بودند.
بر مبنای همین تجارب نیز باید با کارگردان و بازیگران فیلم شیار 143 رفتار کرد. این که تصور کنیم خانم کارگردان یا بازیگر فیلم با ساخت فیلمی درباره خانواده شهدا، تحت تاثیر شان و منزلت مفاهیم ارزشی شهید و شهادت قرار گرفته‌اند، تصور خامی است.

اساسا نیز اگر خانم کارگردان فیلم شیار 143 از شان و منزلت شهدا درس واقعی آموخته بود و تحت تاثیر خون شهدا قرار گرفته بود، حجاب برتر مدنظر شهدا را کنار نمی‌گذاشت و با آرایش غلیظ و غیرشرعی در کاخ جشنواره فیلم فجر قدم نمی‌زد؛ خصوصا آن که این خانم پیش از این چادری بوده و اخیرا حجاب برتر را کنار گذاشته است که تصاویر دریافت سیمرغ این خانم کارگردان مورد توجه بسیاری از سایت ها قرار گرفت.


بنابراین شرط عقل آن است که جامعه حزب‌اللهی کشور و رسانه‌های اصولگرا صرفا به تحسین فیلم ساخته‌شده بپردازند و از عنایت بیش از حد به افرادی که آینده کاری آنها معلوم نیست و صرفا بر حسب علاقه به ژانرهای مختلف سینما اقدام به فیلم‌سازی می‌کنند، پرهیز نمایند.


montazerani بازدید : 351 چهارشنبه 07 اسفند 1392 نظرات (0)

آقا چیزی نمونده که برسن الانه که قیچیمون کنن

چقد مهمات داریم؟

مهمات؟.. هیچی.

اِ خب پس چیکار کنیم؟

هیچی ، فقط اینقد وقت داریم که بنویسیم

یکی یکی بگین من خودم مینویسم

یه قلم و کاغذ بدین :

“بسم الله الرحمن الرحیم”

بنویس حاجی جون ، بنویس اینو :

همه جا قرمزته.

بیخود قرمز قرمز نکن

فقط همین..

فقط آبی داداش.

همه حساب کتابمو بسپرین به حاج رضا

خودش میدونه چیکار کنه…

مواظب مادر و آقاجون باشین

بگین : حلالم کنه

اینشالله که نرگس هم خوشبخت میشه

تو نمیخوای چیزی بگی؟

آخه مال من یکم خصوصیه.

هـــا ، این عاشقه حاجی..

این خصوصیه ، یعنی عاشقه بابا …

بیا خودت بنویس

پشتش بنویس

“بسم الله الرحمن الرحیم”

این نامه رو لیلا فقط بخونه:

……………………………………………………

این نامه رو لیلا فقط بخونه

فقط میخوام که حالمو بدونه

کلاغا اطراف منو گرفتن ، از دور مزرعه هنوز نرفتن

لیــــلا ، دارن نقل و نبات میپاشن

تا عشق و خون دوباره همصدا شن

لیلا چقد دلم برات تنگ شده ، نیستی ببینی که سرت جنگ شده

نیستی ولی همیشه همصدایی

لیلای من دریای من ، کجایی

montazerani بازدید : 279 پنجشنبه 17 بهمن 1392 نظرات (1)

من ماندم و متن وصیت نامه پیر جماران
من ماندم و شرمندگی از روی یاران
من ماندم و شیطان و نفس و جنگهایش
من ماندم و شهر و گناه و رنگهایش

montazerani بازدید : 283 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (1)

میخواستم بزرگ بشم...

درس بخونم مهندس بشم...

خاکمو آباد کنم ...

زن بگیرم...

مادر و پدرمو ببرم کربلا...

دخترمو بزرگ کنم ببرمش پارک ,تو راه مدرسه باهم حرف بزنیم

خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم

خب نشد...

باید میرفتم از مادرم, پدرم ,خاکم , ناموسم ,دخترم , دفاع کنم

montazerani بازدید : 289 شنبه 14 دی 1392 نظرات (2)

گفتند شهید گمنامه،پلاک هم نداشت،اصلا هیچ نشونه ای نداشت؛
امیدوار بودم روی زیر پیرهنیش اسمش رو نوشته باشه....
نوشته بود :
"اگر برای خداست،بگذار گمنام بمانم"

montazerani بازدید : 289 جمعه 29 آذر 1392 نظرات (2)
  • حشمت اللّه عباسپور (همرزم شهید) روایت می کند: حمیدرضا، مدتی پس از عملیات کربلای ۱ در سال ۱۳۶۵ به فرماندهی تیپ ۳ لشکر ویژه ۲۵ کربلا منصوب شد. شبی با چند تن به چادر بچه های بابلسر آمد. چای درست کردیم و شهید کریم پورکاظمی چای را بین بچه ها توزیع کرد. پس از نوشیدن چای، بچه ها گفتند: «آقای شهردار بلند شود و استکان ها را جمع کند.» حمیدرضا گفت: «بگذارید من ظرف ها را جمع کنم تا افتخار خدمتگزاری نصیب من شود.» اما شهردار به سرعت ظرف ها را جمع کرد و بچه ها باب صحبت را با حمیدرضا باز کردند. یکی گفت: «آقا حمید! صبح، رادیو عراق را گوش کردی؟ در مورد شما و پدرتان می گفت: این پدر و پسر مزدور!» با لبخند از کنار موضوع گذشت. یکی از بچه ها از نوع مسوولیتش را پرسید. کمی مکث کرد و گفت: «من آمده ام تا به عنوان آر پی جی زن خدمت کنم و در عملیات آینده که انشاءاللّه راه کربلا را باز می کنید، پا به پای شما به عنوان نیروی کمکی بجنگم، البته اگر مرا لایق بدانید.» روز بعد متوجه شدیم به عنوان فرمانده محور معرفی شده است.
montazerani بازدید : 290 یکشنبه 19 آبان 1392 نظرات (1)

برای نگهبانی داوطلب شده بود به او گفتند: ((به تو اسلحه نمی دهیم ها))
بهنام هم ابرو بالا انداخت و گفت ((ندهید خودم نارنجک دارم)) با همان نارنجک دخل یک جاسوس

نفوذی را آورد .

بخشی از وصیت نامه این سردار کوچک خرمشهر


بسم الله الرحمن الرحیم

من نمیدانم چه بگویم من و دوستانم در خرمشهر می جنگیم به ما خیانت می شود.

من می خواهم وصیت کنم هر لحظه در انتظار شهادت هستم .

پیام من به پدر و مادر ها این است که بچه های خود را لوس و ننر بار نیاورید.

از بچه ها می خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند .

به خدا توکل کنند.

پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید .

montazerani بازدید : 289 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (1)
  • دیروز از هرچه بود گذشتیم امروز از هرچه بودیم!
  • آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز!
  • دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!
  • جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد!
  • الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم
  • بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم و
  • آزادمان کن تا اسیر نگردیم.                               شهید شوشتری   
montazerani بازدید : 272 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)



بسم رب شهدا وصدیقین

شهید گمنام سلام

اینان مردانی هستند که حماسه آفریدند.
اینان دلیر مردانی هستند
که با سجودشان مخلصانه به سوی خداوند شتافتند.
در خاکریزها خمیده راه می رفتند
تا ما امروز با قامتی راست قدم برداریم.

تا حالا فکر کردید شهید گمنام یعنی چی ؟
تا حالا فکر کردید وقتی میگیم شهید گمنام ، چه حرفی داریم میزنیم؟

وقتی مزار یه شهید گمنام می بینید به این فکر کردید که یک خانواده یه عزیزشون رو گم کردند؟
وقتی مزار یه شهید گمنام می بینید به این فکر کردید که یه مادر، یه پدر، یه همسر، یه فرزند، یه عزیزی رو گم کردند؟
وقتی مزار یه شهید گمنام می بینید به این فکر کردید که در این سالها که این شهید اینجا خوابیده یه خانواده در انتظار به سر میبرند؟

می دونید چشم انتظاری یعنی چی؟
می دونید سال ها گوش به زنگ بودن برای رسیدن یک خبر یعنی چی؟
می دونید این همه شهید گمنامی که در سراسر ایران به خاک سپرده شدن یعنی چی؟

montazerani بازدید : 299 پنجشنبه 11 مهر 1392 نظرات (1)


شهید سید محمد علی جهان آرا:

بچه ها!اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح خواهیم کرد.
مواظب باشید که ایمانتان سقوط نکند!
شادی روح شهیدان جهان آرا و مادر شهیدان صلوات


montazerani بازدید : 280 پنجشنبه 28 شهریور 1392 نظرات (0)
گفتم که : چرا دشمنت افکند به مرگ ؟

گفتا که : چو دوست بود خرسند به مرگ

گفتم که : وصیتی نداری ؟ خندید ...

یعنی که همین بس است : لبخنــــد به مـــرگ ....

«قیصر امین‌پور»

montazerani بازدید : 298 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

سه رزمنده بسیجی، در مجالی که یافته اند ...

در کانالی باریک به نماز ایستاده اند.
کانالی که برای این رزمندگان، هم "محرابِ نبرد" است و هم "محرابِ نماز" !!!
و چه محرابی از این نزدیک تر به بارگاهِ الله؟

montazerani بازدید : 315 شنبه 16 شهریور 1392 نظرات (0)

  • از ســـرمـا کلافــه شـــده بــود

    ســر ِ جــاش درجــا مــی‌زد .

    تـه تـفنگ مــی‌خورد زمین ، قــِرچ قـــِرچ صــدا مـــی‌ داد .

    یه ماشین تویوتا جلوتر زد رو ترمـــز .

    حاج احـمد پیاده شـــد رفت طـرف پسرک

    ـ تـو مثـلاَ نــگهــبانی این جا ؟ این چــه وضعــشه ؟ یــکی بــایــد مــراقب خــودت بـاشه !!! مـی‌ دونـی ایــن جـــاده چــقدر خطــرنـاکـه ؟

    مـــثله طلبکـارا حرف مــی زد

    نزدیک ِ پسرک شـد

    ـ ببیــنـــم تــفـنـگـت ُ .

    تفنگ ُ از دست پسرک کـشید بــیرون .

    ـ چــرا تـمیزش نــکردی ؟ ایــن تفـنگه یــا لــوله بـخاری !؟!؟!

    پــسرک تفنگ ُ کشید از دستش
    مثل بچه ها زد زیر گریه .

    گفت :ـ تــو چــه‌طور جــرئت می‌ کنی بــه مــن امــر ُ نــهی کــنی ؟ ! مــی‌ دونی مـن کیـــَم ؟مـــن نــیروی بــرادر احمدم . اگــه بــفــهمه با من اینـجوری رفتــار کــردی حسابت ُ مـــی‌ رسه .

    بعدم روش ُ برگردونــد ُ

    گــفــت :«اصلاَ اگه خودت بــودی مــی‌تونستی تو این سرما نــگهبــانی بـدی ؟ ؟ ؟ »

    احمد شونه های پسـرک ُ گرفت ُ مـــحـکـم بــغـلـش کــرد .

    بی صدا شروع کـرد بـه اشک ریخـتن

    بــه پسرک گفـت :« تــُو رُ خــدا مــنُ بــبخش »

    پسرک شروع کــرد بــه وول خوردن کــه شونش ُ از دستای ِ قدرتمند ِ حاجـی بیـرون بکشـه ،

    یـــــهو دســـتــش خــورد بــه کُلــا پــشمــی احــمد .

    کلاه افتــادشنــاخـتش .

    سرش ُ گــذاشت رو شونه‌ ـــَش ُســیر گـــریه کرد
montazerani بازدید : 305 پنجشنبه 14 شهریور 1392 نظرات (0)


با قایق گشت می زدیم. چند روزی بود عراقی ها راه به راه کمین می زدند بهمون.


سر یک آب راه، قایق حسین پیچید روبرویمان. ایستادیم و حال و احوال. پرسید «چه خبر؟»


- آره حسین آقا. چند روز بود قایق خراب شده بود. خیلی وضعیت ناجوری بود. حالا که درست شده،


مجبوریم صبح تا عصر گشت بزنیم، مراقب بچه ها باشیم. عصر که می شه،


می پریم پایین، صبحونه و ناهار و شام رو یک جا می خوریم.»


پرسید «پس کی نماز می خوانی؟»


گفتم «همون عصری.»


گفت «بی خود.» بعد هم وادارمان کرد پیاده شویم. همان جا لب آب ایستادیم، نماز خواندیم.

montazerani بازدید : 292 شنبه 09 شهریور 1392 نظرات (0)

پدرجان، افتخار كن كه خداوند به تو چنين فرزندي عطا كرده است كه در راه خدا انجام وظيفه مي‌كند. اگر من در جبهه شهيد شدم، چه سعادتي بهتر از اين. مگر من از علي اكبرها بهترم و از علي اصغر‌ها كوچكترم؟ پدرجان، چه راهي را بهتر از راه سرخ حضرت حسين(ع) سراغ داريد. اگر هست به من نشان بده تا به آن راه بروم. اسلام در خطي است كه هميشه به خون احتياج دارد. با توجه به اينكه برادران دوازده ساله و سيزده سالة ما شهيد مي‌شوند، هنوز هم كم است و اين درخت اسلام بايد با اين خونها آبياري شود.


فرازی از وصیت‌نامه شهید عيسي شيخ‌حسيني
montazerani بازدید : 320 یکشنبه 03 شهریور 1392 نظرات (0)


خیلی گشته بودیم ...
نه پلاکی ، نه کارتی ، چیزی همراهش نبود...
لباس فرم سپاه تنش بود...
چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد...
خوب که دقت کردم...
دیدم یک نگین عقیق است ، انگار جمله ای رویش حک شده...
خاک و گل های آن را پاک کردم...
دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم...
روی عقیق نوشته بود :
"به یاد شهدای گمنام"

montazerani بازدید : 304 شنبه 02 شهریور 1392 نظرات (0)


تنها پسر خانواده مؤمنی بود؛ مادرش بعد از کلی نذر و نیاز و توسل به امامزاده‌های ایلام، علی را از خداوند گرفت؛ آن هم در ماه مبارک رمضان و شب شهادت حضرت علی(ع). علی تنها برادر و نورچشمی ۵ خواهر بود تا اینکه در یازده سالگی رفت پی طلبگی و در ۱۵ سالگی به شهادت رسید؛ جالب اینجاست که پیکر شهید طلبه «علی مؤمنی» بعد از ۱۵ سال با توسل مادر علی به حضرت ابوالفضل(ع) به آغوش مادرش بازگشت.


montazerani بازدید : 493 جمعه 01 شهریور 1392 نظرات (0)


صدای اذان را که شنید...

ماشین را زد کنار و پیاده شد...


گفتم...


کجا...دیر میشه...باید زودتر برسیم اهواز...


گفت...


مگه صدای اذان رو نشنیدی...


از کجا معلوم تا اهواز زنده باشیم...


با همان یک ذره آبی که داشتیم وضو گرفت و به نماز ایستاد...

                                                                                  همرزم شهید حمیدرضا نوبخت

montazerani بازدید : 299 پنجشنبه 31 مرداد 1392 نظرات (0)

سرزمین کربلا میعاد عشق است

کربلای پنج ما فریاد عشق است

دلا بشنو حدیث وصل یاران
کبوترهای بی بال دو ایوان

دلا در عاشقی چون کاوه می باش
که سر یا خدا چون او کنی فاش

درودی بر جهان آرای ایران
صلابت پیشه و سردار شیران

گل یاس شهیدم باکری را
به خاطر آورم در سادگی ها

شراب عشق حق در نی قلم شد
و آوینی به آن بر مقصدش شد

که همت با وضوی عشق خوابید
میان خاک و خون در سایه ی بید

montazerani بازدید : 315 سه شنبه 29 مرداد 1392 نظرات (1)

بچه بود
اونقدر برا اومدن به جبهه التماس کرد که کلافه شدم
کارش شده بود گریه و التماس
آخر سر فرستادمش مخابرات تا بی سیم چی بشه
رفت آموزش دید و برگشت
اتفاقا شد بی سیم چی خودم...
... یه شب توی عملیات اتیش دشمن زیاد شد
همه پناه گرفتند و خوابیدند روی زمین
یه لحظه این بچه رو دیدم که بی سیم روی دوشش نیست
فکر کردم از ترس پرتش کرده روی زمین
زدم توی سرش و گفتم: بی سیم کو بچه ؟!
با دست به زیر بدنش اشاره کرد
دیدم بی سیم رو گذاشته زمین و رویش خوابیده
نگاهم کرد و گفت:
اگه من ترکش بخورم یکی دیگه بی سیم رو بر میداره
ولی اگه بی سیم ترکش بخوره و از کار بیفته ، عملیات لنگ می مونه...
... مخم تاب برداشت
زبونم بند اومده بود از فکر بلندش
montazerani بازدید : 298 شنبه 26 مرداد 1392 نظرات (0)


نیمه های شب از اتاقش صدای گریه و ناله می آمد. بچه ام داشت نماز شب می خواند. نخواستم مزاحمش بشوم.

تا اذان صبح نماز خواند و دعا کرد و ناله زد.

برای نماز صبح سجاده را باز کردم.دیدم از بس اشک ریخته؛ مهر سجاده خیس شده است. آن موقع محمد سیزده ساله بود

montazerani بازدید : 329 دوشنبه 21 مرداد 1392 نظرات (0)

مرد آمده بود چیزی بگوید
سرفه امانش نداده بود
چه می‌توانست بگوید
وقتی تمامِ فهمِ یک شهر از جانباز
.
.
.
سهمیه دانشگاه است

وبعد از مرگ،شاید اسم یک کوچه...




پی.نوشت :
وقتی میگی بابام جانبازه یاخانواده شهدا و ... هستیم اولین چیزی که میگن با سهمیه رفتی دانشگاه ؟؟؟
ولی کسی نمیگه از داغ نبودش چی کار میکنی...

montazerani بازدید : 304 یکشنبه 20 مرداد 1392 نظرات (0)

چشم هایت کو برادرم!
چی...؟چی...؟
فدایش کردی؟
برای چی؟برای کی؟
برای دفاع از ناموست!!؟
آه...،خوب شد که امروز دیگر نیستی.نیستی تا ببینی.
چی رو؟
هیچی...!!هیچی...!!

montazerani بازدید : 294 شنبه 19 مرداد 1392 نظرات (2)

اندازه پسر خودم بود ؛ سیزده ، چهارده ساله .


وسط عملیات یه دفعه نشست . . .


گفتم :«حالا چه وقت استراحته بچه ؟»


گفت : «بند پوتینم شل شده ، می بندم راه می افتم ..»


نشست ولی بلند نشد . هر دو پاش تیر خورده بود .


برای روحیه ما چیزی نگفته بود ..

montazerani بازدید : 313 جمعه 11 مرداد 1392 نظرات (0)

سلام مادر، از سازمان آمار مزاحم میشم.

شما چند نفرید ؟

مادر سرشو پایین میندازه و سکوت میکنه،

بعد میگه:

میشه خونه ما بمونه برای فردا ؟

چرا مادر ؟

آخه شاید فردا از پسرم خبری برسه . . .
montazerani بازدید : 308 پنجشنبه 10 مرداد 1392 نظرات (0)


الـــــقدس لــــــنا...

از بچگی با این شعار به پیشواز روز قدس رفتیم...
.
.
.
.
به امید روزی که با این شعار وارد قدس عزیز شویم(ان شاءالله)
montazerani بازدید : 300 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)


یک روز بچه های یگان ما پیکر چند تن از شهدا را کشف کردند که بر روی برانکارد قرار داشتند. معلوم بود که آن عزیزان در حال مجروحیت به شهادت رسیده اند. یکی از آن شهیدان لباس سبز "سپاه" به تن داشت و با اینکه سالها از شهادتش گذشته بود اما لباس او کاملا تمیز و سالم بود! بچه ها که به دنبال "پلاک" شهید بودند دکمه لباسش را باز کردند و در همین حال متوجه شدند که یک گلوله عمل نکرده خمپاره ۶۰ درون شکم شهید قرار دارد، طوری که گلوله خمپاره پشت شهید و کف برانکارد را سوراخ کرده بود. بچه ها با احتیاط،گلوله خمپاره را از بدن شهید خارج کردند مظلومیت این شهید، حال بچه ها را به کلی منقلب کرد...!

راوی:آقای بهزاد پدیدار

montazerani بازدید : 356 دوشنبه 31 تیر 1392 نظرات (0)


تو تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده اش توی اتوبوس نشسته بودم.

یه دختر کوچولوی 8-9 ساله هم به خاطر نبود جا دور از مامانش نشسته بود رو صندلی ته اتوبوس.
دختر کوچولو روسری اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود.
خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد میزد با افسوس گفت:
(توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس...تو گرمت نمیشه بچه؟)
همون لحظه اتوبوس ایستاد و باید پیاده میشدیم.
دختر کوچولو گره ی روسری اش رو سفت تر کرد و محکم و با اقتدار گفت:
(چرا گرممه... ولی آتیش جهنم از تابستون امسال خیلی خیلی گرم تره...)
دختر کوچولو پیاده شد و اون خانم بدحجاب سخت به فکر فرو رفت..

montazerani بازدید : 324 پنجشنبه 27 تیر 1392 نظرات (0)

دیروز پدران وبرادران ما درصف خون وحماسه

ایستادند تا بمانیم…..!

امروز آمده ایم تاامانت کربلا رابه عاشورائیان برسانیم


دیروز کلاشینکف بودومین شهادت و امروز قلم

واندیشه وعشق!

جهاد بابی است که خداوند جز بر خواص خود نمی گشاید


وجهاد تا آخرین نفس ادمه دارد….

همسنگران

حاج حمید

محکآسایشگاه خیریه کهریزک

بنیاد خیریه مهر نور, بنر حمایتی,بنر خیریه,بنر مهر نور

در انتظار یار

سربداران

لوگوي ما

هواداران کربلایی مجید نریمانی

پایگاه سایبری بشارتی هامعبر سایبری منتظران مهدیلوگوي ما

پایگاه مقاومت بسیج شهید شاهسونی

mahdibiya.ir ║ مـهـدے بـیـا

ایثار و شهادت در دفاع مقدس

در انتظار او ...

ذاکرين12

پايگاه اينترنتي كميل

پاتوق عمارها

معبرسايبري ساوه

عطرکربلا


پايگاه اينترنتي كميل


مولامهدی گل یاس

تعداد صفحات : 10

درباره ما
نویسندگان گروه: بگذار گمنام بمانیم http://sarbandhay-khaki.ir
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    لینک دوستان
  • شاهدان زمان
  • تبادل لینک
  • ♦ منتظران شهادت ♦
  • باب اسفنجی
  • تور تایلند
  • گنجینه
  • خاکریز سایبری خادم الشهداء
  • پایگاه فرهنگی مهدیاردوزدوزانی
  • مولا مهدی گل یاس
  • تبادل لینک
  • اس ام اس خنده دار
  • سایت تفریحی و سرگرمی
  • پروژه مقاله برنامه
  • وبلاگ آمنین
  • معبر سایبری♥ســــــاوه♥
  • قندون
  • شهدای شهرستان مهران
  • هیئت منتظران حضرت مهدی (عج)شهرستان مهرا
  • لایسنس موقت نود32 رایگان
  • خرید شارژ ایرانسل
  • ????? ????
  • سایت تفریحی
  • بنر سازان آینده
  • کسب درامد اینترنتی
  • هدف از صالحین تغییر رفتار است
  • نوجوانان پایگاه شهید سید مصطفی خمینی
  • خبرنامه
  • هواداران کربلایی مجید نریمانی
  • پایگاه فرهنگی مذهبی جنگ و زن
  • رزمنده سایبری ولایت
  • سایت تبادل لینک ترانه سکوت
  • طرح با تو حرف می زند
  • چت روم فارسی
  • شهدا
  • «وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنیم»
  • شهدای صحنه
  • قلم سرخ
  • لینک باکس اندیشه گستر
  • ازشهداتابهشت
  • دریای بی کران
  • شارژایرانسل
  • هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
  • پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان زنجان
  • خاکیان افلاکی
  • در انتظار یار
  • مرکا(شهدا ذخائر عالم بقا هستند)
  • مرصاد(کمین گاه حق)
  • ahmad kazemi
  • یوسف زهرا(عج)
  • حضرت مهدی(عج)...دلتنگتم
  • نردبان عروج
  • کربلایی 110
  • گروه تواشیح معراج النبی (ص) شهرستان بابل
  • شوریده و شیدا
  • رزمنده سایبری
  • آیینه ی خدا
  • جـــــنـــــگ نـــــــــــــرم
  • خـورشـیـد طــوس
  • قلم بلاگ
  • از عــــمـــــق وجــــــود
  • شـیـطـان پـرسـتـی
  • سیب سلامت
  • به سوی رستگاری
  • ایمان به توانایی های خود
  • ابزارهای رایگان وب ابزارک
  • صراط علی ع
  • جوان آسمانى
  • پایگاه اطلاع رسانی روح الامین
  • لاله های بخش کومله
  • خیمه گاه اباالفضل(ع)
  • عاشقانه های من
  • هوانورد
  • html
  • جمعه و انتظار
  • به یاد اون روزها...!
  • بچه مسجدی ها
  • به دنبال رفیق
  • روزنوشتــــ ـهآیِ من
  • شلمچه سرزمين عاشقان وعارفان
  • به یاد شهدا ، شهدا التماس دعا
  • نمره ما پیش شهدا چنده؟
  • عقربه های زمان....
  • شهید علم الهدی
  • شهید مطهری
  • شهید دیالمه
  • شهید چمران
  • شهید آوینی
  • (our magic teacher)
  • مسعود ده نمکی
  • حب العباس
  • آیه الله مکارم شیرازی
  • ریاست محترم جمهوری
  • سایت تخصصی مقام معظم رهبری
  • دفتر مقام معظم رهبری
  • وب سایت امام خمینی ره
  • بزرگترین کامیونیتی ایرانیان مقیم استرالیا
  • قیمت روز خودروی شما
  • دانلود سریال جدید
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • نظرسنجی
    شادی روح شهدا صلوات بفرستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 653
  • کل نظرات : 402
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 187
  • آی پی امروز : 47
  • آی پی دیروز : 104
  • بازدید امروز : 102
  • باردید دیروز : 399
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 4,159
  • بازدید ماه : 13,493
  • بازدید سال : 89,007
  • بازدید کلی : 1,642,233