عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
ختم صلوات به نیت سلامتي و تعجیل درظهور آقا امام زمان (عج) | 217 | 6767 | sarbandhay |
...::: انتخاب اجباری :::... | 183 | 6852 | baran |
خواستم بگم؟ | 61 | 4464 | msn |
بیست سوالی هر کی دوس داره جواب بده | 16 | 1138 | baran |
هندی ها و قدرت تخیل فوق العاده شان در فیلم سازی | 1 | 753 | msn |
کارتـــــــــــــــــــــــــون/زلـــزلـــه آذربـــایـــجـــان | 2 | 951 | msn |
آهنگ جدید و بسیار زیبای محمد اصفهانی به نام بوسیدن روی ماه با 2 کیفیت | 4 | 870 | msn |
عکس هایی از خودروهای لوکس در ایران | 1 | 735 | msn |
کمی بعد یک نفر گریه کنان خبر آورد که: کریمی با تویوتایش تخته گاز می آمده چند تا گوسفند وسط جاده می دوند. پایش را می گذارد روی ترمز تا به گوسفندها نخورد دمکرات ها از همه طرف نشانه اش می گیرند ماشین را می بندند به گلوله، ناگهان تویوتا آتش می گیرد.
از ماشین می پرد بیرون دمکرات ها سر می رسند می گیرندش و می گویند به امام توهین کن و گرنه..
می اندازندش توی تویوتا که در حال سوختن بوده. قد بلندش بعد از سوختن شده بود اندازه ی یک بچه ی شش، هفت ساله!
خـودتـــــــــــــــ را تفـحــص کـن!
شـــهـــدا پیــدا شــده انـد... . . . . . . . . "شهید گمنام"
مرحله دوم عملیات فتح المبین بود. سال 61 . در این
علمیات قرار بود سایت های 4و 5 آزاد شود. آن روزها،
اهواز در تیررس دوربردهای عراقی ها بود. اتفاقاً شبی
كه عملیات شروع شد، شب جمعه بود. ما را بردند دعای
كمیل. بعد از دعا، مسیری را كه طی كردیم تا به منطقه
عملیاتی برسیم، پیاده بردند تا دشمن متوجه ما نشود. آن
شب از ساعت 11 تا 3 صبح فردایش پیاده روی كردیم. در
داخل شیاری، مار را صف كردند. فكر می كنم حدود پنجاه
متری با دشمن فاصله داشتیم.
ساعت حدود 4:30 صبح بود كه عملیات آغاز شد. عملیات كه
آغاز شد، دشمن امانمان نداد، توپ و خمپاره بود كه زمین
و زمان را پر از دود و آتش كرده بود. آن روز با حملة
عاشقان های كه بچه ها كردند، 3 خاكریز دشمن را پی درپی
و بدون مقاومت گرفتند، به خاكریز چهارم كه رسیدیم، كار
كمی سنگین شد.
مقاومت دشمنان عجیب شده بود، از طرفی هم آ نها از زمین
و هوا و با هر امكاناتی كه تصورش را بكنی به میدان
آمده بودند، تا به خیال خود، پیروز آن مرحله از جنگ
باشند. هوا گرگ و میش و ساعت حدودهای 6:30یا 7 صبح
بود. چشمم به گلوله آتشینی افتاد كه با سرعت به طرف من
می آمد، بلافاصله تصمیم گرفتم دراز بكشم. قبل از اینكه
تمام بدنم بر روی زمین آرام بگیرد، بخشی از آن گلوله
به من اصابت كرد و به پشت افتادم روی زمین.
خون بود كه توی هوا می پیچید و به سر و صورتم می ریخت.
بخش های زیادی از بدنم داغ شده بود. یكی از رزمنده ها
هم تركش خورده بود و كنارم دراز كشیده بود. من جایی
افتاده بودم روی زمین كه نمی توانستم به درستی وضعیت
خودم را ببینم. فكر می كردم خونی كه به هوا پاشیده، از
رزمند های بوده كه در كنارم افتاده است.
از او پرسیدم: برادر رزمنده چی شده؟ من در آن لحظه
كاملاً گرم بودم و هیچی متوجه نمی شدم. او هم كه می
دانست چه اتفاقی افتاده، از دلش نمی آمد كه ماجرا را
مستقیم به من بگوید.
گفت:« خودت نگاه كن » و دستش را زیر سرم گذاشت و بلند
كرد تا خودم ببینم. كمی بلند شدم. مسیر نگاهم را اول
انداختم به بدن او. ولی وقتی مسیر خون را كه پی گرفتم،
رسیدم به پای راست خودم. دیدم پای راستم، تقریباً از
زانو به پایین نیست، خواستم پایم را تكانی بدهم كه تكة
گمشده اش را ببینم، احساس كردم پایم كاملاً بی حس است
و انگار اصلاً جزو بدنم نیست.
دوست رزمنده ام پرسید: «چی شده ؟»
گفتم: « پایم نیست، اما چرا اصلاً درد ندارم ؟»
در همین حال و روز بودم كه علی اكبر خمسه - كه در
عملیات بعدی شهید شد- از راه رسید و بالای سرم نشست.
سرم را روی دامانش گذاشت. شروع كرد به پاك كردن صورتم
و بوسه زدن بر آن.
گفت: «مرا می شناسی ؟ »
گفتم : « راستش، درست نمی توانم ببینم. »
گفت: «اشكال ندارد، ناراحت نباش . »
من دیگر نمی توانستم جوابش را بدهم. در حالی كه اشك
هایش به سر و صورتم می ریخت، شنیدم كه می گوید: «راضی
باش به رضای خدا. داداشم »
خوش به سعادتت، ای كاش این محبت در حق من می شد.
راوی: جانباز سعیدی
منبع: ماندگاران ، حسن شكیب زاده ،نشر شاهد ،1390
فکه روایتهایی ناتمام دارد و روایت میکند از کسانی که بر روی رملها تشنه جان دادند و آنهایی که با دست و پای بسته به شهادت نائل آمدند.
به گزارش”بوتیا”: فکه روایتها دارد از بودن و ماندن، روایتهایی ناتمام برای همیشه، آنجا هم گنجی تمام نشدنی است و روایت میکند از کسانی که بر روی رملها تشنه جان دادند، کسانی که خود را گذرگاه کردند برای به سلامت عبور کردن همرزمانشان و آنهایی که با دست و پای بسته به شهادت فیض نائل شدند.
در حالی که گروههای جستوجوی مفقودین در خاک فکه به دنبال شقایقهای پنهان میگشتند، جمعی از شهدا را پیدا میکنند؛ در این میان با پیکر شهیدی مواجه میشوند که مربوط به عملیات «والفجر یک» است؛ این شهید بعد از ۱۲ سال در حالی تفحص شده که دشمنان دست و پاهای او را با سیم تلفن بسته بودند و او آرام در میان خاکها خفته بود. تفحص این شهید در اردیبهشت ۱۳۷۳ درارتفاع ۱۱۲ فکه صورت گرفته است.
عمليات «والفجر5 » ساعت24 روز27 بهمن ماه1362 با رمز «يا زهرا(سلام الله عليها») در منطقه كوهستاني «چنگوله» حدفاصل شهرهاي مهران و دهلران به اجرا درآمد. نيروهاي عمل كننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در دو مرحله با هدف آزادسازي بلنديهاي منطقه چنگوله وارد عمل شدند.
در همان ساعات نخست، بلنديهاي «پيزولي»، «آزادخان كشته»، «تنگه چنگوله» و دهها كيلومتر مربع از خاك ايران آزاد و جاده «بدر- طيب» عراق به تسلط نيروهاي ايراني درآمد. همچنين به4 تيپ از گارد مرزي عراق خساراتي وارد شد. در مرحله دوم مناطق ديگري نيز از خاك ايران و عراق آزادشد و نيروهاي خودي در آن استقرار يافتند كه از جمله آن، استقرار نيروهاي ايراني در35 كيلومتري بزرگراه بغداد- بصره است. در اين مرحله نيز4 تيپ كوهستاني عراق به طور100 درصد و تيپ50 زرهي لشكر12 بيش از50 درصد منهدم شد و دشمن با دادن3770 تن كشته و زخمي و اسير در طي شش پاتك سنگين عقبنشيني كرد.
خلاصه گزارش عملیات :
نام عمليات : والفجر5
زمان اجرا : 27/11/1362
رمز عملیات : يا زهرا(سلام الله عليها)
مكان اجرا : منطقه کوهستانی چنگوله (حدفاصل مهران و دهلران) – جبهه میانی جنگ
تلفات دشمن (کشته ، اسیر و زخمی) : 1670
ارگان هاي عمل كننده : نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
اهداف عمليات : آزادسازي ارتفاعات منطقة چنگوله
دشت وسیع و دره شیلر میان شهر مرزی بانه و مریوان با فرورفتگی خاصی که از خاک عراق به داخل ایران دارد ، در گذشته و در تاریخ جنگ تحمیلی منطقه مهمی به شمار می رفت . بلندی های سورن ، سورکوه و کانی مانگا در دهانه این دشت قرار دارند .
چگونگی انجام عملیات :
عملیات والفجر 4 در سه مرحله و با هدف وصل این بلندی ها به یکدیگر در خط خودی ، از روز 27 مهرماه 1362 به مدت 33 روز در منطقه جبهه شمالی سلیمانیه و پنجوین انجام شد . حمله ساعت 24 و با رمز یا الله ... با الله ... یا الله در منطقه ای به وسعت صدها کیلومتر مربع آغاز شد . نیروها در دو محور بانه و بلندی های لری ، گرمک ، کنگرک و در محور مریوان و بلندی های پنجوین به نام زله ، مارو و خلوزه به پیشروی پرداختند .
در مرحله دوم پس از گذشت دو روز از مرحله نخست ، بلندی های سورن و کانی مانگا و چندین نقطه دیگر آزاد شد ، اما بر اثر پاتک های دشمن روی قله های کانی مانگا ، برخی از مناطق دست به دست شد و نهایتا در اشغال دشمن باقی ماند .
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات : والفجر 4
زمان اجرا : 27/7/1362
مدت اجرا : 33 روز
مکان اجرا : منطقه شمالی شهر پنجوین عراق در جبهه شمالی جنگ
رمز عملیات : یا الله ... یا الله ... یا الله
تلفات دشمن : 19000 نفر کشته ، زخمی و اسیر
ارگان های عمل کننده : سپاه و ارتش
اهداف عملیات : آزاد سازی بخشی از میهن اسلامی و ارتفاعات مهم منطقه ، تصرف پیشرفتگی دشت شیلر ، مسدود ساختن راه ورود گروهک های ضد انقلاب که از طریق دشت شیلر انجام می شد ، تصرف پادگان پنجوین و گرمک عراق و خارج ساختن مریوان از زیر دید و تیر دشمن
ارتش عراق با استقرار نیروهای خودی روی ارتفاعات مرزی مهران، علاوه بر ایجاد تسلط بر این شهر، موفق شده بود با نیروی کمتری از منطقه بدره پدافند کند. حال آن که عقب راندن دشمن از روی ارتفاعات مرزی، پدافند در دشت را به او تحمیل می کرد و در نتیجه نیروی بیشتری زمین گیر می شد. بر همین اساس، طرح تأمین مهران – به عنوان دومین عملیات محدود در شرایط جدید – در دستور کار قرار گرفت.
خلاصه گزارش عملیات :
نام عمليات: والفجر 3
زمان اجرا: 7/5 /1362
تلفات دشمن:5500 (كشته، زخمي و اسير)
رمز عمليات: يا الله - يا الله - يا الله
مكان اجرا: شهرهای مرزی مهران – جبهه میانی جنگ
ارگانهاي عملكننده: رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي
اهداف عمليات: آزادسازی شهر مهران و مناطق پیرامون
- خلاصه گزارش عملیات :
- نام عمليات: والفجر 2
- زمان اجرا: 29/4/1362
- تلفات دشمن:4200 (كشته، زخمي و اسير)
- رمز عمليات: يا الله - يا الله - يا الله
- مكان اجرا: منطقه مرزی پیرانشهر – حاج عمران
- ارگانهاي عملكننده: رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي
- اهداف عمليات: انهدام نیروی دشمن ، تجزیه آنها و فتح چندین ارتفاع مهم در منطقه و خارج ساختن شهرهای مرزی از زیر دید و آتش توپخانه عراق
- پس از عملیات والفجر مقدماتى، بار دیگر شرایط جنگ به نحوى مطرح شد که به نظر مى رسید با افزایش توانایى هاى نظامى دشمن، بدون تغییرات اساسى در شیوه نبرد، ادامه جنگ مشکل خواهد بود. از این رو، تا رسیدن به آن نقطه لازم بود روند عملیات ها ادامه یافته تا از رکود جبهه به مدت زیاد جلوگیرى شود.بدین ترتیب، پس از بحث و بررسى مناطق مختلف مقرر شد، عملیات هاى والفجر ،۲ ۳ و ۴ انجام شود. مهم ترین مسأله اى که در این عملیات ها مورد نظر بود، به کارگیرى نیروى اندک، دادن تلفات کم و جلوگیرى از وارد شدن ضربه اساسى به توان یگان ها و تضمین موفقیت عملیات بود.
- خلاصه گزارش عملیات :
- نام عملیات : والفجر 1
- زمان اجرا : 20/1/1362
- مدت اجرا : 6 روز
- مکان اجرا : شمال غربی فکه در جبهه میانی
- رمز عملیات : یا الله – یا الله – یا الله
- تلفات دشمن : 6750 نفر کشته ، زخمی و اسیر
- ارگان های عمل کننده : سپاه و ارتش
- اهداف عملیات : سرکوب نیروهای دشمن و باز پس گیری مناطق تحت اشغال
- نخستین تجربه سپاه پس از سازماندهی
- سه ماه پس از انجام عملیات ناموفق والفجر مقدماتی ، عملیات والفجر 1 در منطقه شمال غربی فکه تا بلندی های حمرین طرح ریزی شد . در ساعت 22 و 10 دقیقه 20 فروردین ماه 1362 با رمز یا الله - یا الله - یا الله حمله یگان های سپاه و ارتش به فرماندهی سرهنگ علی صیاد شیرازی ( فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش ) آغاز شد .
- خلاصه گزارش عملیات :
- نام عمليات: والفجر مقدماتي
- زمان اجرا: 11/18 /1361
- تلفات دشمن:4620 (كشته، زخمي و اسير)
- رمز عمليات: يا الله - يا الله - يا الله
- مكان اجرا: منطقه عمومي فكه
- ارگانهاي عملكننده: رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي
- اهداف عمليات: تصرف پل غزيله و پيشروي به سوي شهر العماره عراق
- اهداف عملیات
- اولین هدف تصرف پل غزیله بود و چنانچه این مرحله از عملیات با موفقیت انجام می شد، تصرف شهر العماره به عنوان دومین هدف در دستور کار قرار می گرفت.
- موقعیت منطقه
- منطقه عملیاتی از شمال به میشداغ و برقازه از جنوب به هورالهویزه از شرق به چزابه و شهر بستان و از غرب به شهر العماره عراق و رودخانه دجله منتهی می شد.
- در منطقه مزبور رودخانه های متعددی وجود دارد، از جمله: رودخانه دویرج که از کوه های شمالی منطقه سرچشمه گرفته و به هورالسناف می ریزد و رودخانه میمه که سرچشمه آن ارتفاعات ایلام است و به طرف هور بن عمران (جنوب هورالسناف) منتهی می شود.
مختصر نوشته شد...