loading...
پایگاه اینترنتی سربندهای خاکی×××آدرس جدید ما:http://shohada.louk.ir
تبلیغات ویژه همسنگران

آخرین ارسال های انجمن
montazerani بازدید : 470 دوشنبه 03 شهریور 1393 نظرات (2)
در فکه به دنبال پیکر شهدا بودیم .نزدیک غروب مرتضی در داخل یک گودال پیکر شهیدی را پیدا کرد.با بیل خاک ها را بیرون می ریخت .هر بیل خاک که بیرون می ریخت مقدار بیشتری خاک به داخل گودال برمی گشت! نزدیک اذان مغرب بود.مرتضی بیل را داخل خاک فرو کرد وگفت:فردا بر می گردیم.
صبح به همراه مرتضی به فکه برگشتیم .به محض رسیدن به سراغ بیل رفت. بعد آن را از داخل خاک بیرون کشید وحرکت کرد!با تعجب گفتم:آقا مرتضی کجا می ری!؟ نگاهی به من کرد وگفت:دیشب جوانی به خواب من آمد وگفت:من دوست دارم در فکه بمانم!بیل را بردار وبرو!

راوی:بسیجیان تفحص

منبع:کتاب شهید گمنام

montazerani بازدید : 301 جمعه 29 فروردین 1393 نظرات (0)

اولی پر کشید . دومی پر کشید . سومی پر کشید... سیزدهمین...

شال عجیبی بود . روی گردن هر کسی می انداخت , شهادتش رد خور نداشت .

هنگام دوختنش آن را نذر حضرت زهرا(س) کرده بود .

نفر چهاردهم هم مفقودالاثر شد . خودش هم بعدها پر کشید .

" خاطره ای به نقل از سردار مصطفوی "

" شادی ارواح مطهر شهدای گمنام صلواتی هدیه کنید "

montazerani بازدید : 332 سه شنبه 05 فروردین 1393 نظرات (3)

به سلامتی پسری که برای حفظ ناموس مردم! دو سال روی تخت بیمارستان بود و آخرش هم شهید شد..
به سلامتی علی آقا خلیلی..

montazerani بازدید : 304 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (1)

رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی سال ۱۳۹۳؛ امسال را سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری می کنیم

montazerani بازدید : 1920 یکشنبه 25 اسفند 1392 نظرات (1)



همزمان با ایام فاطمیه (س) پیکر شهید «بهروز صبوری» پس از گذشت 31 سال از شهادتش در امام‌زاده حسن واقع در منطقه 17 تهران به خاک سپرده شد. پیکر شهید «بهروز صبوری» در روز 27 اردیبهشت‌ماه سال 1389 در منطقه سومار کاوش و به عنوان شهید گمنام در دانشگاه خلیج فارس بوشهر به خاک سپرده شد. با تلاش پزشکان و محققان در حوزه ژنتیک روز هشتم اسفندماه امسال هویت این شهید شناسایی شد و امروز در ورودی صحن امام‌زاده حسن در جوار پنج شهید گمنام آرمید.


montazerani بازدید : 289 پنجشنبه 15 اسفند 1392 نظرات (1)

گاه و بیگاه خبر از تدفین شهدای گمنام در گوشه و کنار این شهر به‌ گوش می‌رسد و پای ثابت همه این مراسم ، مادران ، پدران ، خواهران و برادران شهدای مفقودالاثر شده‌ای هستند که با خود می‌گویند شاید عزیز آنهاست که روی دست مردم تشییع می‌شود. آخرین نمونه از این شهدا، «بهروز صبوری» است؛ کسی که همین یکی دو روز قبل، انتظار مادرش به پایان رسید و بعد گذشت قریب به سی و یک سال، مشخص شد که پیکرش کجاست.

پلان یکم

مادر شهید «بهروز صبوری» در مراسم تقدیر از عوامل فیلم «شیار 143» گفته بود: آرزوی من این است که بعد از این همه سال تنها یک بند انگشت از فرزندم برای من بیاورید. نهایتاً تحقیقات در این زمینه مشخص کرد که پیکر مطهر شهید بهروز صبوری در جریان به خاک سپاری جمعی از شهدای گمنام در دانشگاه خلیج‌فارس بوشهر در اردیبهشت ماه سال 1389 به خاک سپرده شده است. پس از نمونه‌گیری از خون مادر شهید و دیگر اعضای خانواده وی و تطابق با نمونه DNA اخذ شده از استخوان‌های شهدای گمنام که در یک بانک نگهداری می‌شود، نتیجه آزمایشات بدین گونه اعلام شده است که تمامی اطلاعات با پیکر شهیدی که در دانشگاه خلیج‌فارس بوشهر در سال 1389 به خاک سپرده شده است، تطابق دارد.

پلان دوم

مادر شهید بهروز صبوری پس از پیدا شدن جسد فرزند شهیدش گفت: فردا عازم مشهدم و پس از آن چهارشنبه برای دیدن پسر شهیدم به بوشهر خواهم رفت. وی ادامه داد: حالا می توانم برای پسرم عروسی بگیریم و همه در این جشن دعوت هستید. مادر شهید به فرزند خود به مشهد مقدس اشاره کرد و گفت: فردا برای پابوسی امام رضاعلیه‌السلام به مشهد می روم و روز چهارشنبه به بوشهر برای دیدار مجدد فرزندم پس از 31 سال خواهم رفت.

پلان سوم

رضا آب شیرینی، مسئول ناحیه بسیج دانشجویی استان بوشهر در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» از همزمانی افتتاحیه اردوهای راهیان نور این استان و حضور مادر شهید صبوری در این استان و اولین ملاقات وی با فرزندش خبر داد. وی در خصوص اردوهای راهیان نور گفت: در ماه اسفند، اولین کاروانی که راهی اردوهای راهیان نور خواهد شد، واحد خوهران بسیج دانشگاه خلیج فارس به تعداد 170 نفر است. این کاروان، از مسیر دوکوهه وارد می شوند. یک شب را در این منطقه به حضور خواهند داشت و سپس از مناطق عملیاتی فتح المبین، فکر، دهلاویه، هویزه، طلاییه، شلمچه و شهدای گمنام شرق کارون بازدید می کنند.

پلان چهارم

بازگشت پیکر مطهر شهید «بهروز صبوری» و مشخص شدن محل دفن وی، از آن دسته اخباری است که مخاطبان را هم شاد می‌کند و هم کنجکاو. شادمانی به این دلیل که قصه هجرانی 30 ساله، بالاخره به‌سر رسیده است و کنجکاوی از این جهت که دانستن نشانی محل دقیق و خبردار شدن از چگونگی و جزئیات تدفین این شهید به‌عنوان شهید گمنام، می‌تواند بسیار جالب باشد. پیکر این شهید به‌همراه دو شهید دیگر هشت سال دفاع مقدس، همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌ علیها روز دوشنبه 27/2/89 پس از تشییع بر روی دستان مردم بوشهر و دانشجویان دانشگاه خلیج فارس به خاک سپرده شد.این مراسم شکوهمند با حضور نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر، استاندار، فرماندهان نظامی و انتظامی و مسئولان استان از میدان رفاه تا دانشگاه خلیج فارس برگزار شد.

montazerani بازدید : 285 جمعه 09 اسفند 1392 نظرات (0)

  کلاس آموزش رزمی داشتیم. درس خمپاره و انواع آن. مربی یکی از آنها را بالا گرفته بود و توضیح می داد:

    اینکه می بینید، اینقدر شازده است و مؤدب و سر به زیر، جناب خمپاره 120 است. خیلی آقاست. وقتی می آید پیشاپیش خبر می کند، پیک می فرستد، سوت می زند که برادر سرت را ببر داخل سنگر من آمدم، خورد و مرد پای من نیست، نگویید نگفتید!

    سپس آن را گذاشت زمین و خمپاره دیگری را برداشت و گفت: این هم که فکر می کنم معرف حضور آقایان هست. نیازی به توضیح ندارد، کسی که او را نمی شناسد خواجه شیراز است. همه جا جلوتر از شما و پشت سر شما در خدمتگزاری حاضر است. شرفیاب که می شوند محضرتان به عرض ملوکانه می رسانند منتها دیگر فرصت نمی دهند که شما به زحمت بیفتید و این طرف و آن طرف دنبال سوراخ موش بگردید! با اسکورتشان همزمان می رسند.

    نوبت به خمپاره 60 رسید، خمپاره ای نقلی و تو دل برو، خجالتی، با حجب  حیاء، آرام و بی سر و صدا. دلت می خواست آن را درسته قورت بدهی. اینقدر شیرین و ملیح بود: بله، این هم حضرت والا «شیخ اجل»، «اگر منو گرفتی»، «سر بزنگاه»، «خمپاره جیبی» خودمان 60 عزیز است. عادت عجیبی دارد، اهل هیچ تشریفاتی نیست. اصلاً نمی فهمی کی می آید کی می رود. یک وقت دست می کنی در جیبت تخمه آفتابگردان برداری می بینی، اِ آنجاست! مرد عمل است. بر عکس سایرین اهل شعار نیست. کاری را که نکرده نمی گوید که کرده ام. می گوید ما وظیفه مان را انجام می دهیم، بعداً خود به خود خبرش منتشر می شود. هیاهو نمی کند که من می خواهم بیایم. یا در راه هستم و تا چند لحظه دیگر می رسم. می گوید کار است دیگر آمد و نشد بیایم، چرا حرف پیش بزنیم برای همین شما هیچ وقت نمی توانید از وجود و حضور او با خبر بشوید. اول می گوید بمب! بعد معلوم می شود خمپاره 60 بوده است.

 

از کتاب فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی
montazerani بازدید : 351 چهارشنبه 07 اسفند 1392 نظرات (0)

آقا چیزی نمونده که برسن الانه که قیچیمون کنن

چقد مهمات داریم؟

مهمات؟.. هیچی.

اِ خب پس چیکار کنیم؟

هیچی ، فقط اینقد وقت داریم که بنویسیم

یکی یکی بگین من خودم مینویسم

یه قلم و کاغذ بدین :

“بسم الله الرحمن الرحیم”

بنویس حاجی جون ، بنویس اینو :

همه جا قرمزته.

بیخود قرمز قرمز نکن

فقط همین..

فقط آبی داداش.

همه حساب کتابمو بسپرین به حاج رضا

خودش میدونه چیکار کنه…

مواظب مادر و آقاجون باشین

بگین : حلالم کنه

اینشالله که نرگس هم خوشبخت میشه

تو نمیخوای چیزی بگی؟

آخه مال من یکم خصوصیه.

هـــا ، این عاشقه حاجی..

این خصوصیه ، یعنی عاشقه بابا …

بیا خودت بنویس

پشتش بنویس

“بسم الله الرحمن الرحیم”

این نامه رو لیلا فقط بخونه:

……………………………………………………

این نامه رو لیلا فقط بخونه

فقط میخوام که حالمو بدونه

کلاغا اطراف منو گرفتن ، از دور مزرعه هنوز نرفتن

لیــــلا ، دارن نقل و نبات میپاشن

تا عشق و خون دوباره همصدا شن

لیلا چقد دلم برات تنگ شده ، نیستی ببینی که سرت جنگ شده

نیستی ولی همیشه همصدایی

لیلای من دریای من ، کجایی

montazerani بازدید : 281 شنبه 26 بهمن 1392 نظرات (1)

سالروز شهادت حاج حسین خرازی گرامی باد
او با آنکه یک دست بیشتر نداشت ولی با جنب و جوش و تلاش فوق‌العاده‌اش هیچ‌گاه احساس کمبود نمی‌کرد و برای تأمین و تدارک نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می‌نمود.

در بسیاری از عملیاتها حاج حسین مجروح شد. اما برای جلوگیری از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمی‌شد به پشت جبهه انتقال یابد.


در عملیات کربلای 5 ، زمانی مه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پییگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد و روح عاشورایی او به ملکوت اعلی پرواز کرد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ماه 1365 در جوار قرب الهی ماوا گزید. سردار دلا وری که همواره در عملیات ها پیشقدم بود و اغلب اوقات شخصاً به شناسایی می رفت.


در هر شرایطی تصمیمش برای خدا و در جهت رضای حق بود.


او یار حسین زمان، عاشق جبهه و جبهه‌ای ها بود و وقتی به خط مقدم می‌رسید گویی جان دوباره‌ای می‌یافت؛ شاد می‌شد و چهره‌اش آثار این نشاط را نمایان می‌ساخت.


شهید خرازی پرورش یافته مکتب حسین(ع) و الگوی وفاداری به اصول و ایستادگی بر سر ارزشها و آرمانها بود. جان شیفته‌اش آنچنان از زلال مکتب حیا‌ت‌بخش اسلام و زمزمه خلوص، سیراب شده بود که کمترین شائبه سیاست‌بازی و جاه‌طلبی به دورترین زاویه ذهنش راه نمی‌یافت.


این شهید سرافراز اسلام با علو طبع و همت والایی که داشت هلال روشن مهتاب قلبش، هرگز به خسوف نگرایید و شکوفه‌های سفید نهال وجودش را آفت نفس، تیره نگردانید. در لباس سبز سپاه و میقات مسجد، مُحرِم شد، در عرفات جبهه وقوف کرد و در منای شلمچه و مسلخ عشق، جان به جان آفرین تسلیم نمود.


رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا در مورد ایشان می‌فرمایند:


او (حسین خرازی) سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت بود که با ذخیره‌ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه‌روزی برای خدا و نبرد بی‌امان با دشمنان اسلام، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آستان رحمت الهی فرود آمد و به لقاءالله پیوست.


درود بر او و بر همه همسنگرانش که خود نامش حسین بود و لشکرش نیز همنام مولایش امام حسین(ع).

montazerani بازدید : 263 جمعه 18 بهمن 1392 نظرات (0)
مراسم رونمایی از خودروهای شهدای هسته ای
عصر امروز جمعه با حضور علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی
 در باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد.



montazerani بازدید : 235 جمعه 18 بهمن 1392 نظرات (1)
  • حقیقت مثل منور روشن است
  • نورانی شده ای؛ زیر آفتاب نشسته بودم!
  • بچه های ما شیرند؛ پاکتی ! پاکتی !
  • همه چیز بخور به جز تیر و ترکش
  • تا ما هستیم خمپاره نیست؛ خمپاره که میاد ما نیستیم
  • دنیا محل گذر است؛ نگهدار می خوام پیاده شم !
  • حالش را گرفتیم موکت کردیم!
  • تو اگر یکپارچه هم آتش بشوی نمی توانی چاشنی من را روشن کنی !
  • تانک به احترام آرپیجی کلاهش را بر می دارد!
  • هر که سر خدا کلاه بگذارد خدا سر او بشکه می گذارد
  • به خودت رحم نمی کنی به فرشته ها رحم کن
  • توروخدا تو نماز قضاهات ما را هم دعا کن
  • عرش رفتی مواظب ضدهوایی هاش باش
  • تو اگر ترکش بخوری آه و ناله اش بلند می شود.

اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک

montazerani بازدید : 249 پنجشنبه 17 بهمن 1392 نظرات (0)

محسن رفیق‌دوست وزیر اسبق سپاه می گوید: «شهید طهرانی مقدم 6 ماه قبل از شهادت آمد اتاق من و گفت ما الان موشکی داریم که اسرائیل را می‌زند.دعا کن ما روزی چند تا از این موشک‌ها را به اسرائیل شلیک کنیم.» «روی سنگ قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که می‌خواست اسرائیل را نابود کند»

montazerani بازدید : 240 سه شنبه 08 بهمن 1392 نظرات (0)

فکه روایت‌هایی ناتمام دارد و روایت می‌کند از کسانی که بر روی رمل‌ها تشنه جان دادند و آنهایی که با دست و پای بسته به شهادت نائل آمدند.

به گزارش”بوتیا”: فکه روایت‌ها دارد از بودن و ماندن، روایت‌هایی ناتمام برای همیشه، آنجا هم گنجی تمام نشدنی است و روایت می‌کند از کسانی که بر روی رمل‌ها تشنه جان دادند، کسانی که خود را گذرگاه کردند برای به سلامت عبور کردن همرزمانشان و آنهایی که با دست و پای بسته به شهادت فیض نائل شدند.

در حالی که گروه‌های جست‌وجوی مفقودین در خاک فکه به دنبال شقایق‌های پنهان می‌گشتند، جمعی از شهدا را پیدا می‌کنند؛ در این میان با پیکر شهیدی مواجه می‌شوند که مربوط به عملیات «والفجر یک» است؛ این شهید بعد از ۱۲ سال در حالی تفحص شده که دشمنان دست و پاهای او را با سیم تلفن بسته‌ بودند و او آرام در میان خاک‌ها خفته بود. تفحص این شهید در اردیبهشت ۱۳۷۳ درارتفاع ۱۱۲ فکه صورت گرفته است.

montazerani بازدید : 225 سه شنبه 08 بهمن 1392 نظرات (0)

شهید باکری

خواب و استراحت نداشت

می گفت: پاسدار یعنی کسی که کار کنه ، بجنگه ، خسته نشه
کسی که نخوابه تا وقتی خود به خود خوابش ببره...
... یه بار توی جلسه ی فرماندهان داشت روی کالک شرایط منطقه رو توضیح می داد
یه دفعه وسط صحبت صداش قطع شد
از خستگی خوابش برده بود
دلمون نیومد بیدارش کنیم
چند دقیقه بعد که خودش بیدار شد ، عذرخواهی کرد
گفت: سه چهار روز هستش که نخوابیده ام...

montazerani بازدید : 289 شنبه 14 دی 1392 نظرات (2)

گفتند شهید گمنامه،پلاک هم نداشت،اصلا هیچ نشونه ای نداشت؛
امیدوار بودم روی زیر پیرهنیش اسمش رو نوشته باشه....
نوشته بود :
"اگر برای خداست،بگذار گمنام بمانم"

montazerani بازدید : 289 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (1)

به ذهن کوچکم آمد سوالی
کجایی تو؟کجای این حوالی
من و مادر کنار سفره اما
بهار آمد ،پدر جای تو خالی

montazerani بازدید : 290 یکشنبه 19 آبان 1392 نظرات (1)

برای نگهبانی داوطلب شده بود به او گفتند: ((به تو اسلحه نمی دهیم ها))
بهنام هم ابرو بالا انداخت و گفت ((ندهید خودم نارنجک دارم)) با همان نارنجک دخل یک جاسوس

نفوذی را آورد .

بخشی از وصیت نامه این سردار کوچک خرمشهر


بسم الله الرحمن الرحیم

من نمیدانم چه بگویم من و دوستانم در خرمشهر می جنگیم به ما خیانت می شود.

من می خواهم وصیت کنم هر لحظه در انتظار شهادت هستم .

پیام من به پدر و مادر ها این است که بچه های خود را لوس و ننر بار نیاورید.

از بچه ها می خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند .

به خدا توکل کنند.

پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید .

montazerani بازدید : 253 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)




هیچ گاه نمی‌توانیم با هر نگاهی،نگاهی که پاک نباشد، اسمی‌از شهید بیاوریم؛ چه شهیدی که شناخته شده باشد. چه آن شهیدی که در قبل از شهادتش آدم آن را نشناسد


شهید احمد کاظمی

montazerani بازدید : 279 پنجشنبه 04 مهر 1392 نظرات (0)

چه کسی خبر دارد از دل مادری که ،
پسرش موقع رفتن سرشو خم کرد.....
تا از در خونه رد بشه.......
ولی بعد از ۲۰ سال....
فقط چند تیکه استخوان ازش آورده باشند.....

montazerani بازدید : 315 شنبه 16 شهریور 1392 نظرات (0)

  • از ســـرمـا کلافــه شـــده بــود

    ســر ِ جــاش درجــا مــی‌زد .

    تـه تـفنگ مــی‌خورد زمین ، قــِرچ قـــِرچ صــدا مـــی‌ داد .

    یه ماشین تویوتا جلوتر زد رو ترمـــز .

    حاج احـمد پیاده شـــد رفت طـرف پسرک

    ـ تـو مثـلاَ نــگهــبانی این جا ؟ این چــه وضعــشه ؟ یــکی بــایــد مــراقب خــودت بـاشه !!! مـی‌ دونـی ایــن جـــاده چــقدر خطــرنـاکـه ؟

    مـــثله طلبکـارا حرف مــی زد

    نزدیک ِ پسرک شـد

    ـ ببیــنـــم تــفـنـگـت ُ .

    تفنگ ُ از دست پسرک کـشید بــیرون .

    ـ چــرا تـمیزش نــکردی ؟ ایــن تفـنگه یــا لــوله بـخاری !؟!؟!

    پــسرک تفنگ ُ کشید از دستش
    مثل بچه ها زد زیر گریه .

    گفت :ـ تــو چــه‌طور جــرئت می‌ کنی بــه مــن امــر ُ نــهی کــنی ؟ ! مــی‌ دونی مـن کیـــَم ؟مـــن نــیروی بــرادر احمدم . اگــه بــفــهمه با من اینـجوری رفتــار کــردی حسابت ُ مـــی‌ رسه .

    بعدم روش ُ برگردونــد ُ

    گــفــت :«اصلاَ اگه خودت بــودی مــی‌تونستی تو این سرما نــگهبــانی بـدی ؟ ؟ ؟ »

    احمد شونه های پسـرک ُ گرفت ُ مـــحـکـم بــغـلـش کــرد .

    بی صدا شروع کـرد بـه اشک ریخـتن

    بــه پسرک گفـت :« تــُو رُ خــدا مــنُ بــبخش »

    پسرک شروع کــرد بــه وول خوردن کــه شونش ُ از دستای ِ قدرتمند ِ حاجـی بیـرون بکشـه ،

    یـــــهو دســـتــش خــورد بــه کُلــا پــشمــی احــمد .

    کلاه افتــادشنــاخـتش .

    سرش ُ گــذاشت رو شونه‌ ـــَش ُســیر گـــریه کرد
montazerani بازدید : 292 شنبه 09 شهریور 1392 نظرات (0)

پدرجان، افتخار كن كه خداوند به تو چنين فرزندي عطا كرده است كه در راه خدا انجام وظيفه مي‌كند. اگر من در جبهه شهيد شدم، چه سعادتي بهتر از اين. مگر من از علي اكبرها بهترم و از علي اصغر‌ها كوچكترم؟ پدرجان، چه راهي را بهتر از راه سرخ حضرت حسين(ع) سراغ داريد. اگر هست به من نشان بده تا به آن راه بروم. اسلام در خطي است كه هميشه به خون احتياج دارد. با توجه به اينكه برادران دوازده ساله و سيزده سالة ما شهيد مي‌شوند، هنوز هم كم است و اين درخت اسلام بايد با اين خونها آبياري شود.


فرازی از وصیت‌نامه شهید عيسي شيخ‌حسيني
montazerani بازدید : 282 پنجشنبه 07 شهریور 1392 نظرات (1)

شهید همت میفرماین که:
در همین عملیات والفجر 4 هنگام رسیدن به میدان مینی که پاکسازس نشده بود
یک بسیجی رو دیدم که رفت رو سیم خاردار دراز کشید اونم از نوع حلقویش و بعد گف رد شین!!!!!
کسی اینقدر عاشق؟؟؟؟!!!!!!!!!
عشق بدون شناخت نیست........

montazerani بازدید : 493 جمعه 01 شهریور 1392 نظرات (0)


صدای اذان را که شنید...

ماشین را زد کنار و پیاده شد...


گفتم...


کجا...دیر میشه...باید زودتر برسیم اهواز...


گفت...


مگه صدای اذان رو نشنیدی...


از کجا معلوم تا اهواز زنده باشیم...


با همان یک ذره آبی که داشتیم وضو گرفت و به نماز ایستاد...

                                                                                  همرزم شهید حمیدرضا نوبخت

montazerani بازدید : 303 دوشنبه 21 مرداد 1392 نظرات (0)


نزدیک عملیات بود. میدانستم دختر دار شده. یک روز دیدم سر پاکت نامه از جیبش زده بیرون.

گفتم: این چیه؟


گفت: عکس دخترمه.


گفتم: بده ببینمش.


گفت: خودم هنوز ندیدمش.


گفتم: چرا؟


گفت: الان موقع عملیاته. میترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده، باشه بعد...


"شهید مهدی زین الدین"

montazerani بازدید : 313 جمعه 11 مرداد 1392 نظرات (0)

سلام مادر، از سازمان آمار مزاحم میشم.

شما چند نفرید ؟

مادر سرشو پایین میندازه و سکوت میکنه،

بعد میگه:

میشه خونه ما بمونه برای فردا ؟

چرا مادر ؟

آخه شاید فردا از پسرم خبری برسه . . .
montazerani بازدید : 300 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)


یک روز بچه های یگان ما پیکر چند تن از شهدا را کشف کردند که بر روی برانکارد قرار داشتند. معلوم بود که آن عزیزان در حال مجروحیت به شهادت رسیده اند. یکی از آن شهیدان لباس سبز "سپاه" به تن داشت و با اینکه سالها از شهادتش گذشته بود اما لباس او کاملا تمیز و سالم بود! بچه ها که به دنبال "پلاک" شهید بودند دکمه لباسش را باز کردند و در همین حال متوجه شدند که یک گلوله عمل نکرده خمپاره ۶۰ درون شکم شهید قرار دارد، طوری که گلوله خمپاره پشت شهید و کف برانکارد را سوراخ کرده بود. بچه ها با احتیاط،گلوله خمپاره را از بدن شهید خارج کردند مظلومیت این شهید، حال بچه ها را به کلی منقلب کرد...!

راوی:آقای بهزاد پدیدار

montazerani بازدید : 356 دوشنبه 31 تیر 1392 نظرات (0)


تو تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده اش توی اتوبوس نشسته بودم.

یه دختر کوچولوی 8-9 ساله هم به خاطر نبود جا دور از مامانش نشسته بود رو صندلی ته اتوبوس.
دختر کوچولو روسری اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود.
خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد میزد با افسوس گفت:
(توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس...تو گرمت نمیشه بچه؟)
همون لحظه اتوبوس ایستاد و باید پیاده میشدیم.
دختر کوچولو گره ی روسری اش رو سفت تر کرد و محکم و با اقتدار گفت:
(چرا گرممه... ولی آتیش جهنم از تابستون امسال خیلی خیلی گرم تره...)
دختر کوچولو پیاده شد و اون خانم بدحجاب سخت به فکر فرو رفت..

montazerani بازدید : 318 چهارشنبه 26 تیر 1392 نظرات (0)


شهیدی که به بلال جبهه‌ها معروف بود

شهید سلیمانی شاخصه جالبی داشت. وی به دلیل صوت زیبا در قرائت قرآن کریم و اذان به بلال جبهه‌ها معروف شد.


به گزارش گروه حماسه و مقاومت فارس(باشگاه توانا)، شهید «علی‌اشرف سلیمانی» در سال 1347 در شهرستان سرپل ذهاب به دنیا آمد؛ او قبل از پیروزی انقلاب با اینکه 10 سال بیشتر نداشت، در اکثر برنامه‌های مذهبی و مبارزات علیه رژیم طاغوت دوشادوش بزرگترها حضوری فعالانه داشت و بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز در این راستا قدم‌های بلندی برداشت.


علی‌اشرف پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه خانواده‌اش به شهر اسلام آباد غرب مهاجرت کرد و در آنجا به ادامه تحصیل مشغول شد؛ او علاقه زیادی برای رفتن به جبهه داشت حتی چندین بار جهت اعزام مراجعه کرد اما به دلیل سن کمی که داشت پذیرش نشد. بالاخره او در بسیج دانش‌آموزی ثبت‌نام کرد و پس از مدتی با تلاش فراوان موفق شد به جبهه اعزام شود.

montazerani بازدید : 304 یکشنبه 23 تیر 1392 نظرات (0)

بسم رب الشهدا

صاحب خانه اش گفته بود:"طیبه که به خانه ما آمد، ما سرمان برهنه بود،بی حجاب بودیم.

این قدر پند و نصیحت کرد و از قرآن و دعا گفت که ما دیگر یک تار موی مان را نگذاشتیم پیدا شود".
به ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دست هایش، گفته بود:

"مرا بکشید ولی چادرم را برندارید".

خاطره ای از شهیده طیبه واعظی دهنوی/ کفش های جامانده در ساحل/ص78و93

montazerani بازدید : 464 جمعه 14 تیر 1392 نظرات (0)
  عکس اول را در آورد: این پسر اولم محسن است.
عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن: این پسر دومم محمد است، دوسال با محسن تفاوت سنی داشت.
عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ رفت بگوید این پسر سومم.. سرش را بالا آورد، دید شانه های امام(ره) دارد می لرزد..امام(ره) گریه اش گرفته بود..
فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت:
چهارتا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم...

montazerani بازدید : 369 جمعه 13 اردیبهشت 1392 نظرات (0)


شرمنـــــــــده از تو اے پـــــدر شهیـــــــد . . .

که تمـــــــام آرزوهــــــایت را بوسیــــــدے و گذشتــــے . . .
و من نــــــگذشتــــــم . . !! و باز نتـــــــــــوانستم بگــــــذرم!!! شرمنـــــــــــــــــده ام . . .!
همسنگران

حاج حمید

محکآسایشگاه خیریه کهریزک

بنیاد خیریه مهر نور, بنر حمایتی,بنر خیریه,بنر مهر نور

در انتظار یار

سربداران

لوگوي ما

هواداران کربلایی مجید نریمانی

پایگاه سایبری بشارتی هامعبر سایبری منتظران مهدیلوگوي ما

پایگاه مقاومت بسیج شهید شاهسونی

mahdibiya.ir ║ مـهـدے بـیـا

ایثار و شهادت در دفاع مقدس

در انتظار او ...

ذاکرين12

پايگاه اينترنتي كميل

پاتوق عمارها

معبرسايبري ساوه

عطرکربلا


پايگاه اينترنتي كميل


مولامهدی گل یاس

تعداد صفحات : 2

درباره ما
نویسندگان گروه: بگذار گمنام بمانیم http://sarbandhay-khaki.ir
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    لینک دوستان
  • شاهدان زمان
  • تبادل لینک
  • ♦ منتظران شهادت ♦
  • باب اسفنجی
  • تور تایلند
  • گنجینه
  • خاکریز سایبری خادم الشهداء
  • پایگاه فرهنگی مهدیاردوزدوزانی
  • مولا مهدی گل یاس
  • تبادل لینک
  • اس ام اس خنده دار
  • سایت تفریحی و سرگرمی
  • پروژه مقاله برنامه
  • وبلاگ آمنین
  • معبر سایبری♥ســــــاوه♥
  • قندون
  • شهدای شهرستان مهران
  • هیئت منتظران حضرت مهدی (عج)شهرستان مهرا
  • لایسنس موقت نود32 رایگان
  • خرید شارژ ایرانسل
  • ????? ????
  • سایت تفریحی
  • بنر سازان آینده
  • کسب درامد اینترنتی
  • هدف از صالحین تغییر رفتار است
  • نوجوانان پایگاه شهید سید مصطفی خمینی
  • خبرنامه
  • هواداران کربلایی مجید نریمانی
  • پایگاه فرهنگی مذهبی جنگ و زن
  • رزمنده سایبری ولایت
  • سایت تبادل لینک ترانه سکوت
  • طرح با تو حرف می زند
  • چت روم فارسی
  • شهدا
  • «وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنیم»
  • شهدای صحنه
  • قلم سرخ
  • لینک باکس اندیشه گستر
  • ازشهداتابهشت
  • دریای بی کران
  • شارژایرانسل
  • هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
  • پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان زنجان
  • خاکیان افلاکی
  • در انتظار یار
  • مرکا(شهدا ذخائر عالم بقا هستند)
  • مرصاد(کمین گاه حق)
  • ahmad kazemi
  • یوسف زهرا(عج)
  • حضرت مهدی(عج)...دلتنگتم
  • نردبان عروج
  • کربلایی 110
  • گروه تواشیح معراج النبی (ص) شهرستان بابل
  • شوریده و شیدا
  • رزمنده سایبری
  • آیینه ی خدا
  • جـــــنـــــگ نـــــــــــــرم
  • خـورشـیـد طــوس
  • قلم بلاگ
  • از عــــمـــــق وجــــــود
  • شـیـطـان پـرسـتـی
  • سیب سلامت
  • به سوی رستگاری
  • ایمان به توانایی های خود
  • ابزارهای رایگان وب ابزارک
  • صراط علی ع
  • جوان آسمانى
  • پایگاه اطلاع رسانی روح الامین
  • لاله های بخش کومله
  • خیمه گاه اباالفضل(ع)
  • عاشقانه های من
  • هوانورد
  • html
  • جمعه و انتظار
  • به یاد اون روزها...!
  • بچه مسجدی ها
  • به دنبال رفیق
  • روزنوشتــــ ـهآیِ من
  • شلمچه سرزمين عاشقان وعارفان
  • به یاد شهدا ، شهدا التماس دعا
  • نمره ما پیش شهدا چنده؟
  • عقربه های زمان....
  • شهید علم الهدی
  • شهید مطهری
  • شهید دیالمه
  • شهید چمران
  • شهید آوینی
  • (our magic teacher)
  • مسعود ده نمکی
  • حب العباس
  • آیه الله مکارم شیرازی
  • ریاست محترم جمهوری
  • سایت تخصصی مقام معظم رهبری
  • دفتر مقام معظم رهبری
  • وب سایت امام خمینی ره
  • دانلود سریال جدید
  • قیمت روز خودروی شما
  • بزرگترین کامیونیتی ایرانیان مقیم استرالیا
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • نظرسنجی
    شادی روح شهدا صلوات بفرستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 653
  • کل نظرات : 402
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 187
  • آی پی امروز : 75
  • آی پی دیروز : 104
  • بازدید امروز : 210
  • باردید دیروز : 399
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 4,267
  • بازدید ماه : 13,601
  • بازدید سال : 89,115
  • بازدید کلی : 1,642,341